برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 36
برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 37
دلم برای دوستدخترم تنگ شده. زمانهایی که به شهر مادریام برمیگردم و مدتی را در آنجا سپری میکنم، دلم برای آدمی که در گذشته بودم تنگ میشود؛ نه بدین معنی که زندگی آن موقع خیلی عالی بود یا زندگی الان غرق در گه است، خیر، صرفاً حسی که دارم یک حس نامشخص و مبهمیست که نمیدانم چطور باید با آن کنار بیایم.
سی و هشت...برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 41
برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 41
برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 43
قرارداد جدید خانه را بستم و کونم پاره شد. قرارداد نسبتاً بدی را امضا کردم و دوبار تا پای فسخ رفتم و برگشتم که البته تقصیر صاحبخانه بود و گیر در کار او قرار داشت. آه خدایا. چقدر دیروز و امروز پراسترس و پرمشقت گذشت.
سی و هشت...برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 100
برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 92
از آخرین یادداشت من در اینجا سالها گذشته. من زندهام و چهار پنج سال پیرتر شدهام حالا. زندگی چقدر تغییر کرده و دنیا دگرگون شده. امروز که این را مینویسم دلار ۳۲ هزار تومن است.
سی و هشت...برچسب : نویسنده : ineedahug بازدید : 133